مدتی است که دست نوشتهای از دیوید فینچر
شامل ۲۶ فیلم محبوب او در تاریخ سینما در اینترنت دست به دست میشود و مورد گفتوگو
قرار گرفته است.
در حالی که این کارگردان مطرح آمریکایی این
روزها با فیلم سینمایی «منک» (Mank) سوژه روز بحثهای سینمادوستان هم شده، بد نیست نگاهی داشته باشیم
به آثار محبوب دیوید فینچر؛ فیلمهایی که از نظر این کارگردان بهترین آثار تاریخ سینما
لقب گفتهاند.
۱- بوچ کسیدی و ساندنس کید (Butch
Cassidy and the Sundance Kid)
کارگردان: جرج روی هیل
بازیگران: پل نیومن، رابرت ردفورد، کاترین
راس
تاریخ اکران: ۱۹۶۹
این فیلم جرج روی هیل که برنده چهار جایزه
اسکار شد داستان دو راهزن که به قطارها حمله میکنند را روایت میکند؛ دو راهزنی که
بعد از به هم خوردن یکی از سرقتهایشان باید از چنگ تعقیبکنندگانی سرسخت فرار کنند. «بوچ کسیدی و ساندنس کید» با بازی پل نیومن
و رابرت ردفورد اثری بود که در نوع خود استانداردی برای آثار مشابه پدید آورد. فیلمی
تحسینشده چه از نظر فرهنگی، چه تاریخی و چه زیباییشناختی که در میان وسترنهای برتر
تاریخ سینما هم قرار گرفته است.
۲- محله چینیها (Chinatown)
کارگردان: رومن پولانسکی
بازیگران: جک نیکلسون، فی داناوی، جان هیلرمن
تاریخ اکران: ۱۹۷۴
«محله چینیها» یک نئونوار مشهور، یک فیلم
کارآگاهی مطرح و اثری شاخص در تاریخ سینما است. فیلمی به کارگردانی رومن پولانسکی فیلمساز
برجسته لهستانی و با بازی بهیادماندنی جک نیکلسون و فی داناوی. محله چینیها درامی است همزمان دارای ویژگیهای
روانشناختی، ویژگیهای اثری اسرارآمیز، مختصات یک فیلم کارآگاهی و کیفیت هنری فیلمی
که یک کارگردان برجسته لهستانی همچون پولانسکی را به عنوان سازنده دارد.
در محله چینیها جیک گیتس با بازی جک نیکلسون،
یک کارآگاه خصوصی است که به نظر باهوش و حرفهای میرسد. اوضاع بد نیست تا اینکه زنی
تحت نام خانوم مالوری که میگوید هزینه بالای استخدام گیتس اصلا برایش مهم نیست، او
را برای تحت نظر گرفتن شوهرش استخدام میکند. گیتس با بیمیلی میپذیرد اما از همان
لحظه به بعد بدون آنکه بداند وارد هزارتویی شده که در ادامه فیلم تماشاگران و او را
هر لحظه بیش از پیش گیج میکند. محله چینیها در کنار خط روایی پرکشش و پرتعلیق،
نوعی رمزآلودگی خاص و ویژه دارد که هرگز تا لحظه نهایی فیلم هم آن را افشا و رمزگشایی
نمیکند.
۳- دکتر استرنجلاو (Dr.
Strangelove)
کارگردان: استنلی کوبریک
بازیگران: پیتر سلرز، جرج سی. اسکات، استرلینگ
هایدن
تاریخ اکران: ۱۹۶۴
فیلم سینمایی «دکتر استرنجلاو یا:چگونه یادگرفتم
دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم» که عموما به طور خلاصه همان دکتر استرنجلاو
نامیده میشود یک کمدی سیاه است درباره وقایع مربوط به جنگ سرد و تعارضهای هستهای
میان ایالات متحده آمریکا و شوروی که در این دوره به موضوع روز تبدیل شده بود. این اثر سینمایی که با بازی پیتر سلرز و جرج
سی. اسکات همراه است به عنوان یکی از بهترین کمدیهای تاریخ سینما و یکی از آثار برجسته
کوبریک شناخته میشود. یکی از دلایل مهم موفقیت دکتر استرنجلاو را باید بازی خیرهکننده
پیتر سلرز در نظر گرفت که توانسته به خوبی از پس ایفای چندین و چند نقش مختلف بربیاید.
فیلمنامه دکتر استرنجلاو براساس رمانی به
نام «وضعیت قرمز» اثر پیتر جورج نوشته شد. کوبریک کتاب را خواند و با همکاری نویسنده،
فیلمنامه را نوشت اما به تدریج احساس کرد نوعی شوخطبعی خاص درون اثر نهفته است در
نتیجه یک طنزپرداز به جمع آنها اضافه شد تا کار تکمیل شود. دکتر استرجلاو به دلیل
سبک خاص آثار کوبریک، فیلمنامه موفق و حضور فوقالعاده پیتر سلرز تبدیل به یکی از
بهترین کمدیهای سیاه سینما شد.
۴- پدرخوانده: قسمت دوم (The
Godfather: Part II)
کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا
بازیگران: آل پاچینو، رابرت دنیرو، رابرت
دووال
تاریخ اکران: ۱۹۷۴
ممکن است بعضی طرفداران سهگانه «پدرخوانده»
معتقد باشند فیلم سوم این مجموعه به خوبی دو فیلم اول نیست اما بسیار دشوار است که
میان دو فیلم اول بهترین فیلم مجموعه را انتخاب کنیم. در عین حال کمتر سینمادوستی را
پیدا میکنید که به شاهکاربودن این مجموعه اعتراف نکند.
به هر حال فیلم دوم مجموعه پدرخوانده داستان
حفظ قدرت مایکل کورلئونه است و همزمان داستان تاریخی بهقدرت رسیدن پدر او، ویتو
کورلئونه در گذشتههای دور از کودکیاش در ایتالیا تا بزرگسالیاش در آمریکا. داستان دو نسل از خاندان کورلئونه که در حاشیهاش
انقلاب کوبا هم در جریان است و مثل همیشه در عین سیاسی و جناییبودن عمیقا و اساسا
خانوادگی و تراژیک است.
۵- راننده تاکسی (Taxi
Driver)
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
بازیگران: رابرت دنیرو، جودی فاستر، آلبرت
بروکس
تاریخ اکران: ۱۹۷۶
یک سرباز که از جنگ ویتنام بازگشته در نیویورک
به عنوان راننده تاکسی به کار مشغول میشود. پس از تجربه یک سرخوردگی عاطفی در حالی
که ثبات روانی خود را از دست داده تلاش میکند دست به اقدامی بزرگ بزند، کاری افتخارآمیز،
شاید کاری که جایگاه از دست رفته او به عنوان یک رزمنده سابق را احیا کند. «راننده تاکسی» یکی از بهترین آثار مارتین
اسکورسیزی کارگردان موفق آمریکایی است. یک کارگردانی درخشان، یک بازی فوقالعاده از
رابرت دنیرو در دوران اوج حرفهای خود و یک فیلمنامه بی نقص از پل شریدر فیلمی پدید
آورده که تقریبا هر مخاطبی را به تحسین وامیدارد. راننده تاکسی در سال ۱۹۷۶ موفق شد
نخل طلای جشنواره کن را تصاحب کند در حالی که یکی از شانسهای مسلم جایزه اسکار بهترین
فیلم همان سال هم بود؛ رویدادی که نشان میدهد فیلم در راضیکردن گروههای مختلف علاقهمندان
و منتقدان سینما موفق عمل کرد.
۶- حضور (Being
There)
کارگردان: هال اشبی
بازیگران: پیتر سلرز، شرلی مکلین، جک واردن
تاریخ اکران: ۱۹۷۹
«حضور» کمدی درامی است به کارگردانی هال اشبی
برگرفته از رمانی به همین نام نوشته یرژی کوشینسکی داستاننویس لهستانی-آمریکایی. فیلم داستان یک باغبان سادهدل را روایت میکند
که به شکلی غافلگیرکننده مشاور مورداعتماد یک فعال اقتصادی قدرتمند میشود و از این
طریق به حلقههای درونی سیاستگذاران بزرگ آمریکا راه مییابد.
حضور در کارنامه پیتر سلرز نقش پررنگی بازی
کرد و باعث شد او دوباره پس از موفقیت مجموعه «پلنگ صورتی» (Pink
Panther) سر زبانها بیافتد. فیلم هم به موفقیت انتقادی
دست یافت و توسط اهالی سینما تحسین شد و هم از نظر تجاری موفق بود و حدودا چهار برابر
هزینه تولیدش فروخت. در نهایت ملوین داگلاس بازیگر حضور موفق شد
اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را تصاحب کند.
۷- اینطور چیزها (All
That Jazz)
کارگردان: باب فاسی
بازیگران: روی شایدر، سی.سی.اچ. پاوندر، ان
راینکینگ
تاریخ اکران: ۱۹۷۹
روی شایدر در فیلم سینمایی «اینطور چیزها»
نقش جو گیدئون کارگردان تئاتر و طراح صحنههای رقص را بازی میکند؛ او به شکلی خستگی
ناپذیر به فعالیت مشغول است و قصد دارد همزمان یک تئاتر را روی صحنه ببرد و شبها
به تدوین یک اثر سینمایی بپردازد. به گواه نوشتههای بسیاری از منتقدین، شایدر
که نقش اصلی فیلم را برعهده دارد در اینطور چیزها بهترین بازی عمرش را ارایه داده است.
فیلم اساسا الهامگرفته از زندگی خود کارگردان آن یعنی باب فاسی است که قصد داشته همزمان
فیلم سینمایی «لنی» (Lenny) را
تدوین و آماده اکران کند و در سال ۱۹۷۵ تئاتر موزیکال «شیکاگو» (Chicago) را هم روی صحنه ببرد.
این موزیکال نیمهزندگینامهای موفق شد در
سال ۱۹۸۰ نخل طلای جشنواره فیلم کن را به دست آورد. فیلم فاسی در ۹ رشته گوناگون نامزد
دریافت جایزه اسکار شد و در نهایت جوایز اسکار بهترین تدوین، بهترین طراحی لباس، بهترین
طراحی صحنه و بهترین موسیقی فیلم را به خود اختصاص داد.
۸- بیگانه (Alien)
کارگردان: ریدلی اسکات
بازیگران: سیگورنی ویور، تام اسکریت، جان
هرت
تاریخ اکران: ۱۹۷۹
فیلم سینمایی بیگانه را ریدلی اسکات کارگردانی
کرده است؛ اسکات به خاطر ساخت آثاری چون «بلید رانر» (Blade
Runner)، «تلما و لوییز» (Thelma
& Louise) و «گلادیاتور» (Gladiator) شهرت دارد. بیگانه که یک اثر ترسناک علمی-تخیلی است اولین
قسمت از یک مجموعه پربار بود که در سالهای آتی در سینما و تلویزیون پی گرفته شد. فیلم روایتگر ماجرای بازگشت یک سفینه به سوی
زمین است که در راه با پیام کمکی روبهرو میشود که از سوی سیارهای دیگر فرستاده شده
است.
۹- پنجره عقبی (Rear
Window)
کارگردان: آلفرد هیچکاک
بازیگران: جیمز استوارت، گریس کلی، ریموند
بر
تاریخ اکران: ۱۹۵۴
شاهکاری از آلفرد هیچکاک که میتواند با نماهایی
فوقالعاده در کنار تعلیق و کشش داستانیاش شما را با سینمای ناب روبرو کند. مردی که
از پنجره عقبی خانه شاهد تصاویری است که نمیتواند نادیدهشان بگیرد یا فراموششان
کند. هیچکاک از جمله فیلمسازهایی است که همزمان
حسابی سرگرمتان میکند و یک اثر هنری هم روبرویتان قرار میدهد. فیلمهای مردی که
چندین اثرش حتما در میان فهرست بهترینهای تاریخ سینما قرار میگیرند را باید به دقت
دید. فیلم «پنجره عقبی» در کنار یکی دو اثر دیگر از جمله بهترین آثار آلفرد هیچکاک
و یکی از آثار مطرح تاریخ سینما در نظر گرفته میشود.
یک عکاس خبری که بخاطر شکستگی پا خانهنشین
شده طبق عادت همیشگی با لنز دوربین اطرافش را تماشا میکند. طبیعتا بخاطر شرایطش تنها
قابی که پیش رو دارد پنجره عقبی خانه است. این پنجره به یک حیاط و یک ساختمان چند طبقه
مشرف است. تماشای خانه روبرویی از سر بیکاری باعث میشود عکاس به مسائلی پیببرد که
دلهره و تعلیق زیادی را تا شکافته شدن کامل ماجرا به تماشاگران وارد میکند.
پنجره عقبی از جمله فیلمهایی است که محل
بحثهای گسترده نظری هم بوده است؛ از جمله روانشناسان و روانکاوان به بررسی نشانههایی
در آن پرداختهاند. فیلم در کنار بیان یک قصه سرراست با ریتمی مناسب، در لحظاتی مخاطب
را با مفاهیمی غنیتر و پیچیدهتر از آنچه در کل فیلم به نظر میرسد روبرو میکند.
البته شاید این ویژگی اغلب آثار آلفرد هیچکاک باشد.
۱۰- زلیگ (Zelig)
کارگردان: وودی آلن
بازیگران: وودی آلن، میا فارو، اد هرلیهی
تاریخ اکران: ۱۹۸۳
«زلیگ» یک فیلم مستندنما به کارگردانی وودی
آلن با نقشآفرینی خود او به عنوان لئونارد زلیگ همراه است؛ زلیگ مردی است با یک توانایی
عجیب و قادر است به سرعت ظاهرش را به شکل افرادی که اطرافش حضور دارند تغییر دهد. زلیگ به سبک فیلمهای خبری سیاه و سفید دهه
۱۹۲۰ فیلمبرداری شده و روایت میشود؛ در میان این بخشهای فیلم، تصاویری از همان دوران
و نمایش مجدد بعضی وقایع تاریخی آن زمان قرار گرفتهاند. بخشهای رنگی فیلم نیز به
دوره معاصر فیلم مربوط است و با مصاحبههایی از افراد خیالی و واقعی همراه شده.
زلیگ از بهترین و نوآورانهترین آثار وودی
آلن در نظر گرفته میشود؛ فیلمی خلاقانه، از نظر تکنیکی اثرگذار و تفکربرانگیز. زلیگ
از این نظر نیز اهمیت داشت که باعث رشد آثار مستندنما در سینما و تلویزیون شد؛ از جمله
این آثار الهامگرفته میتوان به مجموعه تلویزیونی «اداره» (The
Office) و تعدادی از فیلمهای ساشا بارون کوهن اشاره
کرد.
۱۱- کاباره (Cabaret)
کارگردان: باب فاسی
بازیگران: لایزا مینلی، مایکل یورک، جوئل
گری
تاریخ اکران: ۱۹۷۲
در لیست بهترین فیلمهای تاریخ سینما از نظر
فینچر با دو فیلم از باب فاسی روبرو میشویم که نشان از اهمیت این هنرمند از نظر فینچر
دارد. فیلم سینمایی «کاباره» در شهر برلین در دوره
جمهوری وایمار جریان دارد و وقایع فیلم همزمان است با رشد حزب نازی. در این دوره زمانی شاهد ماجراهای مربوط به
سالی بولز هستیم که یک هنرمند جوان آمریکایی است و به اجرای نمایشهای موزیکال در یک
کلاب میپردازد. در این فضا و با محوریت سالی یک مثلث عاشقانه شکل میگیرد.
کاباره اقتباسی است نه چندان دقیق از یک تئاتر
موزیکال ساخته سال ۱۹۶۶ که خود برگرفته بود از یک رمان نیمهزندگینامهای نوشته کریستوفر
ایشروود تحت نام «داستانهای برلین» (The Berlin Stories).
فیلم سینمایی کاباره در شرایطی ساخته شد که
باب فاسی چندی پیش از آن با آخرین فیلمش یک شکست تجاری را تجربه کرده بود اما این اثر
یک موفقیت تجاری بسیار شیرین بود و فیلم تقریبا ۱۰ برابر هزینه تولیدش در گیشه فروخت. فیلم در مراسم اسکار نیز خوش درخشید؛ کاباره
رکورددار تعداد برندهشدن جوایز اسکار برای فیلمی است که موفق نشده جایزه اسکار بهترین
فیلم را به دست آورد. فیلمی که اسکارهایی چون بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش
اصلی زن، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین موسیقی فیلم، بهترین صداگذاری، بهترین
طراحی صحنه، بهترین فیلمبرداری و بهترین تدوین را به دست آورد.
۱۲- ماه کاغذی (Paper
Moon)
کارگردان: پیتر بوگدانوویچ
بازیگران: رایان اونیل، تاتوم اونیل، مدلین
کان
تاریخ اکران: ۱۹۷۳
«ماه کاغذی» یک کمدی درام جادهای سیاه و
سفید است که از نظر تاریخی در دوران رکود بزرگ اقتصادی در جریان است. دو بازیگر اصلی
فیلم رایان و تاتوم اونیل پدر و دختر در دنیای واقعیاند که نقشهای موزز و ادی را
برعهده دارند. داستان فیلم نیز ماجرای روبروشدن موزز پری
با دختری ۹ ساله به نام ادی لاگینز است؛ ملاقاتی که باعث میشود همسایهها مشکوک شوند
موزز پدر ادی است. مرد این موضوع را انکار میکند اما موافقت میکند که این کودک یتیم
را به خانه عمهاش در میزوری برساند.
این پروژه سینمایی در ابتدا قرار بود توسط
جان هیوستون کارگردانی شود و پل نیومن و دخترش نیز در آن به ایفای نقش بپردازند اما
هنگامی که هیوستون پروژه را ترک کرد، نیومن نیز از فیلم جدا شد. در نتیجه پیتر بوگدانوویچ
که به تازگی فیلم «تازه چه خبر دکتر جون؟» (What’s
Up, Doc?( را تکمیل کرده بود کارگردانی این اثر را قبول
کرد.
از جمله ویژگیهای جالب فیلم استفاده از یک
فیلتر قرمز روی دوربین هنگام فیلمبرداری است که ظاهرا لاسلو کواچ فیلمبردار مجار
اثر به توصیه اورسن ولز از آن استفاده کرده بود. بوگدانوویچ همچنین از عمق میدان در
فیلمبرداری و برداشتهای بلند در ساخت فیلم بهره برد. فیلم ۱۵ برابر بودجه تولیدش فروخت که یک موفقیت
تجاری خوب به حساب میآمد و در مجموع منتقدان را نیز کاملا راضی کرد. در نهایت جایزه
اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن نیز به تاتوم اونیل ۱۰ ساله رسید و یک رکورد خاص و
منحصربهفرد برای او ثبت شد.
۱۳- آروارهها (Jaws)
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
بازیگران: روی شایدر، رابرت شاو، ریچارد درایفس
تاریخ اکران: ۱۹۷۵
آروارهها یکی از بهترین و مشهورترین فیلمهای
استیون اسپیلبرگ بلاکباسترساز بزرگ هالیوود در دهههای گذشته است. آروارهها را بیشتر
به عنوان یک فیلم ترسناک میشناسیم؛ ممکن است این بحث مطرح شود که آروارهها را نمیتوان
در میان فیلمهای ترسناک طبقهبندی کرد اما از سوی دیگر بسیاری معتقدند فیلمی که میتواند
شما را از شناکردن بترساند را قطعا باید در میان آثار ترسناک دستهبندی کرد. فیلم اسپیلبرگ هم همچون فیلم پرندگان هیچکاک
از ترسهایی بهره میبرد که منبع طبیعی دارند. احتمالا بسیاری از ما از کوسهها میترسیم؛
فکرکردن به آروارههای درنده یک کوسه خونخوار که میتواند اعضای بدن انسانها را در
حالی که با شادی و بیخیالی در حال شناکردناند از بدنشان جدا کند حتی در سطح یک تصور
هم بسیار وحشتناک است.
فیلم اسپیلبرگ این وحشت درونی و پیشتر موجود
را عمیقتر و شدیدتر میکند؛ در واقع باید گفت این ترس را کاملا به سطحی دیگر انتقال
میدهد. در کنار همه اینها آروارهها فیلمی است که
استاد سینمای بدنه اصلی کارگردانی کرده. کسی که ترکیب بازیگرفتن از هنرپیشهها، جلوههای
بصری، قصهگویی و به تپشانداختن قلب مخاطب را خوب بلد است و میتواند آنطور که باید
هیجانزدهتان کند و بترساندتان.
۱۴- لورنس عربستان (Lawrence
of Arabia)
کارگردان: دیوید لین
بازیگران: پیتر اوتول، عمر شریف، الک گینس
تاریخ اکران: ۱۹۶۲
«لورنس عربستان» از مشهورترین فیلمهای دیوید
لین و البته از مشهورترین آثار سینمای بریتانیا است. این فیلم حماسی که براساس زندگی
ادوارد لورنس ساخته شده وقایعی را روایت میکند که لورنس در امپراتوری عثمانی در طول
جنگ جهانی اول شاهد آن بوده بویژه حمله به عقبه (شهری در جنوب اردن)، دمشق و حضورش
در شورای ملی عرب. فیلم حول محور موضوعاتی چون کشاکشهای احساسی
لورنس در مواجهه با خشونتهای جنگ، هویت خویش و وفاداری او میان ارتش بریتانیا و رفقای
تازهیافته خود از قبایل عرب حرکت میکند.
لورنس عربستان در سال ۱۹۶۳ برای دریافت
۱۰ جایزه اسکار نامزد شد و در نهایت موفق شد ۷ جایزه از جمله جوایز بهترین فیلم و بهترین
کارگردانی را به دست آورد. همچنین جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم درام و جایزه بهترین
فیلم جوایز بفتا نیز به این اثر سینمایی رسید. این فیلم اثرگذار و تحسینشده در فهرستهای
سینمایی زیادی جا خوش کرده و عجیب نیست که دیوید فینچر نیز آن را در میان بهترین آثار
تاریخ سینما در نظر گرفته باشد.
۱۵- همه مردان رئیسجمهور (All
the President’s Men)
کارگردان: آلن جی پاکولا
بازیگران: رابرت ردفورد، داستین هافمن، جک
واردن
تاریخ اکران: ۱۹۷۶
این درام سیاسی زندگینامهای درباره رسوایی
واترگیت است که باعث استعفای نیکسون رییس جمهور آمریکا شد. جالب اینکه فیلمنامه «همه مردان رییس جمهور»
را ویلیام گلدمن به رشته تحریر درآورده که در عین حال فیلمنامهنویس یکی دیگر از فیلمهای
این لیست یعنی بوچ کسیدی و ساندنس کید هم بوده است. گلدمن برای همه مردان رییسجمهور
جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را تصاحب کرد. شخصیتهای مرکزی فیلم آلن جی پاکولا، کارل
برنستین و باب وودوارد هستند که در واقعیت ماجرای واترگیت را از طرف روزنامه واشنگتن
پست دنبال میکردند؛ رابرت ردفورد و داستین هافمن به ترتیب نقشهای وودوارد و برنستین
را در فیلم برعهده دارند.
همه مردان رئیسجمهور یک درام سیاسی ماندگار
در تاریخ سینما است که به دلیل تاثیرگذاری فرهنگی و تاریخی، سالها مورد توجه منتقدان
و اهالی هنر سینما بوده است. فیلم در زمان خودش خوب فروخت و بازخورد انتقادی خوبی نیز
داشته است. از حواشی همه مردان رییسجمهور میشود به
این نکته اشاره کرد که نقش برنستین که توسط داستین هافمن ایفا شده را در ابتدا قرار
بود آل پاچینو بازی کند اما سپس با تغییر نظر تیم تولید هافمن برای این نقش انتخاب
شد.
۱۶- هشت و نیم (½۸)
کارگردان: فدریکو فلینی
بازیگران: مارچلو ماسترویانی، کلودیا کاردیناله،
آنوک امه
تاریخ اکران: ۱۹۶۳
فیلم سینمایی «هشت و نیم» یک درام سوررئالیستی
است که توسط فدریکو فلینی ساخته شده. فلینی یکی از مشهورترین کارگردانهای تاریخ سینمای
ایتالیا است. هشت و نیم داستان یک کارگردان ایتالیایی است
که قصد دارد فیلمی علمی-تخیلی بسازد اما حس میکند چشمه الهام و خلاقیتش خشک شده و
در کار ساخت فیلم مانده است. همانطور که فیلم درباره خود فیلمسازی است
نام این اثر هم اشارهای دارد به تعداد آثار فلینی. این کارگردان پیش از ساختن هشت
و نیم شش فیلم بلند، دو فیلم کوتاه (اپیزودی از دو فیلم چند اپیزودی) و یک همکاری مشترک
را در کارنامه داشت؛ یعنی ۶ فیلم و سه نصفه فیلم که میشود هفت و نیم فیلم و در نتیجه
فیلم جدید باید هشت و نیم نام میگرفت.
هشت و نیم جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی
را تصاحب کرد اما مهمتر از آن توانست جایگاه خود را به عنوان یک اثر آوانگارد و نو
در سینمای جهان پیدا کند. هشت و نیم به عنوان نقطه جدایی کامل فلینی
از سینمای نئورئالیستی ایتالیا هم به حساب میآمد، او که تحت تاثیر نظریات حوزه روانکاوی
قرار گرفته بود با ساخت هشت و نیم و چند فیلم دیگر عناصر روانشناختی گستردهتری را
در آثارش به کار گرفت. منتقدان و نظریهپردازان سینما معتقدند هشت
و نیم تاثیر بسزایی روی تعداد قابلتوجهی از آثار مدرن سینما داشت که در دهههای بعد
ساخته شدند.
۱۷- همشهری کین (Citizen
Kane)
کارگردان: اورسن ولز
بازیگران: اورسن ولز، جوزف کاتن، دوروتی کومینگور
تاریخ اکران: ۱۹۴۱
«همشهری کین» یک درام اسرارآمیز است که توسط
اورسن ولز کارگردانی شده. ولز کارگردان، بازیگر و نویسندهای آمریکایی است که در رادیو،
تئاتر و سینما فعالیت داشت و بخاطر خلاقیت و نوآوری در هر سه حوزه به عنوان یکی از
چهرههای کلیدی دوران خود شناخته میشد. همشهری کین اولین فیلم بلند کارنامه حرفهای
ولز بود؛ فیلم اولی که توسط یک کارگردان ۲۶ ساله ساخته و در تاریخ سینما ماندگار شد. همشهری کین نوعی شبه بیوگرافی است، فیلمی
که در پس روایت داستانیاش در حال بازگوی ماجرای زندگی واقعی شخصیت اصلی است؛ کاراکتری
به نام چارلز فاستر کین که بسیاری معتقدند یادآور شخصیت ویلیام راندولف هرست روزنامهدار،
خبرنگار و سیاستمدار آمریکایی است و براساس زندگی او ساخته شده. هرست بزرگترین روزنامههای
زنجیرهای آمریکا را راهانداز کرد و بعد از انتشار فیلم، تمام نشریات زیرمجموعه خود
را از چاپ هر نوع مطلب درباره آن منع کرد.
اما بپردازیم به خود اثر و دلایل موفقیتش.
همشهری کین داستان زندگی یک غول رسانهای به نام چارلز فاستر کین را روایت میکند
که درابتدای ورودش به این حوزه یک ایدهآلگرا است اما به تدریج به یک بیرحم تشنه
قدرت بدل میشود. فیلم با مجموعهای از فلشبکها برای یافتن
راز کلمه پایانی کین پیش از مرگ، زندگی او را مرور میکند. ساختار این اثر سینمایی
به نسبت فیلمی که در سال ۱۹۴۱ ساخته شده بسیار پیشرو و در دوران خود انقلابی بود. به
باور برخی از نظریهپردازان حوزه سینما همشهری کین سبکی جدید در فیلمسازی به وجود
آورد. شیوههای سینمایی مورد استفاده در همشهری کین مانند عمق میدان در فیلمبرداری،
نورپردازی سایهروشن، جامپکاتهای زمانی بیسابقه نبودند اما آنچه همشهری کین را به
عنوان اثری متفاومت جلوه داد استفاده از همه این عناصر به شکل موفق در یک فیلم بود.
۱۸- روزهای بهشت (Days
of Heaven)
کارگردان: ترنس مالیک
بازیگران: ریچارد گییر، بروک آدامز، سام
شپارد
تاریخ اکران: ۱۹۷۸
روایت فیلم «روزهای بهشت» در سال ۱۹۱۶ میگذرد؛
داستان بیل و ابی، یک زوج عاشق که به منطقهای در ایالت تگزاس سفر میکنند تا برای
یک کشاورز ثروتمند به برداشت مصحولات زراعی بپردازند. در ادامه بیل، ابی را متقاعد
میکند از طریق فریب پیرمرد صاحب زمین، ثروت او را بالا بکشند. روزهای بهشت دومین فیلم ملیک بود و پس از
«زمینهای لمیزرع» (Badlands) ساخته
شد. فیلم هنگام عرضه توفیق تجاری چندانی نداشت اما توسط منتقدان تحسین شد؛ این تحسینها
به شکل ویژهای فیلمبرداری اثر را مورد توجه قرار دادند. در نهایت فیلم بابت همین
ویژگی هم جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری را به خود اختصاص داد.
ترنس مالیک جایزه بهترین کارگردانی را هم
بابت همین فیلم از جشنواره بینالمللی فیلم کن به دست آورد. روزهای بهشت از تاریخ اکران
تا کنون به یکی از تحسینشدهترین فیلمهای دهه ۱۹۷۰ و تاریخ سینما بدل شد. مالیک بعد از اکران روزهای بهشت تا ۲۰ سال
بعد فیلم دیگری کارگردانی نکرد و عاقبت در سال ۱۹۹۸ فیلم بعدی خود «خط باریک سرخ»
(The Thin Red Line) را
جلوی دوربین برد.
۱۹- خانه حیوانات (Animal
House)
کارگردان: جان لندیس
بازیگران: جان بلوشی، تیم ماتسون، جان ورنن
تاریخ اکران: ۱۹۷۸
فیلم سینمایی «خانه حیوانات» یک اثر کمدی
به کارگردانی جان لندیس است که داستان یک انجمن اخوت پردردسر را روایت میکند؛ انجمنی
که اعضای آن اقتدار رییسش را به چالش میکشند. از میان بازیگران اصلی این اثر سینمایی تنها
جان بلوشی ۱۸ ساله واقعا بازیگری شناختهشده بود اما حتی او هم هنوز در یک اثر سینمایی
حضور نیافته بود و صرفا شهرتش را مدیون حضور در برنامه «پخش زنده شنبه شب» (Saturday
Night Live) بود. تعداد زیادی از بازیگران دیگر فیلم که
در قامت دانشجو به ایفای نقش میپرداختند از همین فیلم کارنامه کاری خود به عنوان بازیگر
را آغاز کردند.
خانه حیوانات در هنگام اکران از طرف منتقدان
واکنشهای متفاوتی دریافت کرد اما به هر حال بعضی منتقدان آن را یکی از بهترین فیلمهای
سال لقب دادند. با این وجود موفقیت تجاری اثر خیرهکننده بود؛ پروژهای که با بودجه
۳ میلیون دلاری تولید شده بود موفق شد بیش از ۱۴۱ میلیون دلار بفروشد که رقمی قابل
توجه بود و در دوران خود به یکی از پرفروشترین فیلمهای کمدی تبدیل شد. خانه حیوانات در کنار «فیلم کنتاکی فراید»
(The Kentucky Fried Movie) که آن هم توسط جان لندیس کارگردانی شده بود به تنهایی زیرژانری از
آثار کمدی تحت عنوان « Gross out» را
مطرح کردند که با طرح مضامینی بسیار جنجالبرانگیز مخاطب را شوکه میکردند؛ این آثار
در سالهای بعد به یکی از عناصر مهم کمدیهای هالیوودی تبدیل شدند.
۲۰- مکس دیوانه ۲ (Mad Max 2)
کارگردان: جرج میلر
بازیگران: مل گیبسون، بروس اسپنس، مایکل پرستون
تاریخ اکران: ۱۹۳۸
«مکس دیوانه ۲» یک فیلم اکشن پساآخرالزمانی
و همانطور که از نامش برمیآید دومین قسمت از مجموعه مکس دیوانه است. در این فیلم سینمایی
مل گیبسون همچون قسمت اول نقش مکس راکاتانسکی را برعهده دارد. مکس که سابقا یک مامور
پلیس بوده در بیابانهایی خشک واقع در استرالیا زندگی میکند و با گروهی از ساکنین
این مناطق روبهرو میشود که قصد دارند در برابر گروهی غارتگر از خود دفاع کنند؛ انتخاب
مکس کمک به این ساکنین است. در واقع گویی مکس انسانیت خود را از طریق
این تصمیم و با کمک به این ساکنین دوباره باز مییابد؛ عنصری آشنا که در بسیاری از
آثار وسترن نیز شاهد آن بودهایم.
مکس دیوانه ۲ پس از اکران با موفقیت گسترده
انتقادی همراه بود؛ استقبال گرمی که هم عناصر بصری و کارگردانی اثر را ستودند و هم
به بازی مل گیبسون به عنوان یکی از نقاط قوت آن اشاره داشتند. البته در میان نقاط قابل
توجه مکس دیوانه ۲ فیلمبرداری دین سملر هم بسیار مورد عنایت قرار گرفت. این اثر جرج میلر صرفا به مذاق منتقدان خوش
نیامد بلکه مخاطبان را نیز به وجد آورد و از نظر تجاری هم موفق بود. مکس دیوانه ۲ پرفروشترین
فیلم استرالیایی در سطح جهان لقب گرفت و به شکل کلی باید گفت به یک فیلم کالت بسیار
محبوب تبدیل شد.
۲۱- سال زندگی خطرناک (The
Year of Living Dangerously)
کارگردان: پیتر ویر
بازیگران: مل گیبسون، سیگورنی ویور، لیندا
هانت
تاریخ اکران: ۱۹۸۲
«سال زندگی خطرناک» یک فیلم استرالیایی دیگر
در این فهرست است که همچون اثر قبلی فهرست با بازی مل گیبسون همراه بوده. داستان فیلم درباره یک رابطه عاشقانه است
و از نظر تاریخی در کشور اندونزی در اواسط دهه شصت و دوره برکناری اولین رییس جمهور
این کشور که پس از ۲۲ سال از قدرت ساقط شد میگذرد. فیلم داستان یک گروه خبرنگار خارجی
را درست در آستانه یک اقدام به کودتا روایت میکند. مل گیبسون در سال زندگی خطرناک نقش یک خبرنگار
به نام گای همیلتون را برعهده دارد. همیلتون با ژیل برایانت (با بازی سیگورنی ویور)
که مامور سفارت انگلیس است یک درگیری عاطفی دارد.
داستان سال زندگی خطرناک از رمان کریستوفر
کوچ نویسنده استرالیایی اقتباس شده؛ رمانی به همین نام که ۴ سال پیش از تولید فیلم
به چاپ رسیده بود. یکی از نکات جالب توجه درباره این اثر سینمایی
ممنوعیت نمایش آن در کشور اندونزی تا سال ۲۰۰۰ بود؛ برطرفشدن این ممنوعیت ۲ سال پس
از آن رخ داد که رهبر کودتای اندونزی بالاخره پس از سالها به اجبار از سمتش استعفا
داد. این استعفا شرایط را برای نمایش فیلم هموار کرد چرا که محتوای سیاسی آن دیگر برای
قدرت جدید نگرانکننده به حساب نمیآمد.
۲۲- دیوارنویسی آمریکایی (American
Graffiti)
کارگردان: جرج لوکاس
بازیگران: کندی کلارک، ران هاوارد، ریچارد
درایفس
تاریخ اکران: ۱۹۷۳
فیلم سینمایی «دیوارنویسی آمریکایی» یک کمدی
نوجوانانه است که جرج لوکاس ۴ سال پیش از ساخت فیلم «جنگ ستارگان» (Star
Wars) به کارگردانیاش پرداخت. این اثر سینمایی دومین
فیلم کارنامه لوکاس بود. فیلم که در اوایل دهه ۱۹۶۰ میگذرد داستان چند جوان که تازه
از مدرسه فارغالتحصیل شدهاند و آنچه تحت عنوان فرهنگ راک اند رول شناخته میشد را
دنبال میکند. ساختار داستان از نظر روایی وقایعی که برای این جوانان در طول یک شب
مشخص رخ میدهد را به تصویر میکشد. دیوارنویسی آمریکایی که پس از اکران مورد
تمجید گسترده منتقدان قرار گرفت به یکی از پرسودترین فیلمهای تاریخ سینما نیز تبدیل
شد. فیلم با بودجه ۷۷۷ هزار دلاری ساخته شده بود اما ۱۴۰ میلیون دلار فروخت؛ یعنی فروشی
بیش از ۱۸۰ برابر بودجه ساخت.
۲۳- نابودگر (The
Terminator)
کارگردان: جیمز کامرون
بازیگران: آرنولد شوارتزنگر، مایکل بین، لیندا
همیلتون
تاریخ اکران: ۱۹۸۴
«نابودگر» کاری کرد تا در دهه هشتاد نام آرنولد
شوارتزنگر مساوی با فیلم اکشن باشد. نابودگر یکی از اولین فیلمهای اکشن بود که نقطه
قوت تجاریاش شخصیت ضدقهرمان آن یعنی آرنولد بود. آرنولد ابتدا برای ایفای نقش کایل ریس انتخاب
شده بود اما در ادامه کامرون ترجیح داد نقش نابودگر را به او بسپارد. این هم جالب توجه
است که قرار بود نقش نابودگر را او.جی. سیمپسون بازی کند که کارگردان از این ایده صرف
نظر کرد. درباره این فیلم نگاهها و ایدههای گوناگونی
وجود داشت اما آنچه در نهایت جهت فیلم را تعیین کرد، نابودگر را به یک فیلم ترسناک
بسیار متفاوت و منحصربهفرد تبدیل کرد. گرچه ممکن است با استانداردهای امروز این اثر
سینمایی برای مخاطب ترسناک جلوه نکند اما اگر همین فیلم با همین فیلمنامه، لحن، نقاط
دراماتیک و نماها ساخته میشد و فقط از نظر جلوههای بصری با تغییراتی روزآمد میشد،
نابودگر حتی با استانداردهای امروز نیز فیلمی بسیار ترسناک میبود.
سابقه جیمز کامرون پیش از ساخت نابودگر در
ژانر وحشت بود؛ در واقع اولین فیلمی که کامرون کارگردانی کرد قسمت دوم مجموعه فیلمهای
ترسناک «پیرانا» (Piranha) بود
که تحت عنوان «پیرانا ۲: تخم ریزی» (Piranha II: The Spawning) اکران شد. اما لحن مجموعه نابودگر به تدریج تغییر کرد
و از فضای ترسناک اولیه فاصله گرفت؛ درست برخلاف فیلم اول که به نظر میرسد هیچ تردیدی
در زمینه انتخاب لحن و حال و هوای خود نداشت. کامرون از نورپردازی کم بهره گرفت و بخشهایی
از نماها را در سایه قرار داد. فیلم پر از تعلیق بود و همواره احساس خطری در کمین،
قلب مخاطب را میفشرد.
در کل باید گفت نابودگر اثری است که بسیار
ماهرانه و باتسلطی مثالزدنی ساخته شده است و به همین دلیل در میان بهترین فیلمهای
آرنولد قرار گرفته. سوای همه ویژگیهای اشاره شده، نابودگر از این نظر هم جالب توجه
بود که از یک زن در نقشی استفاده کرده بود که تصویری بسیار قدرتمند از او میساخت؛
نقش سارا کانر با بازی لیندا همیلتون، یک زن در ظاهر معمولی که با پیشرفت قصه برای
رویارویی با هر آنچه پیش بیاید آماده میشود و در نهایت قدرت و زیرکیاش را نمایان
میکند. در اینباره با شخصیت زنی طرف میشویم که کاملا در حال پیشرفت است و قدرتمندتر
میشود، او تنها وسیلهای ناچیز برای پیشبرد داستان نیست. همه اینها باعث شد لیندا
همیلتون هم امکان ساخت و پرداخت یک شخصیت جدی را داشته باشد؛ شخصیتی که در فیلم بعدی
مجموعه هم حضور داشت و عمق بیشتری را هم نشان مخاطب داد.
۲۴- مانتی پایتون و جام مقدس (Monty
Python and the Holy Grail)
کارگردان: تری گیلیام، تری جونز
بازیگران: گراهام چپمن، جان کلیز، تری گیلیام
تاریخ اکران: ۱۹۷۵
یک کمدی بریتانیایی دیگر فیلمی است که در
فهرست بهترین آثار تاریخ سینما از نگاه دیوید فینچر به آن برمیخوریم. فیلمی به کارگردانی
تری گیلیام و تری جونز با حضور گروه کمدی مانتی پیتون متشکل از گراهام چپمن، جان کلیز،
تری گیلیام، اریک آیدل، تری جونز و مایکل پیلین. داستان فیلم درباره شاه آرتور و شوالیههای
وفاداری است که در محضر او به دنبال یافتن جام مقدس با موانع عجیب و غریبی روبرو میشوند.
این کمدی بریتانیایی در سال ۱۹۷۵ در آمریکا
نیز نمایش داده شد و بیشتر از هر اثر بریتانیایی دیگری در آن سال در گیشههای آمریکا
فروخت. در برخی فهرستها از مانتی پایتون و جام مقدس به عنوان یکی از بهترین کمدیهای
همه دوران نام برده شده و بعضی مجلات سینمایی نیز آن را به عنوان یکی از بهترینهای
تاریخ سینما نامگذاری کردهاند بنابراین عجیب نیست که این کمدی در فهرست فینچر نیز
حضور دارد. البته بد نیست به این نکته نیز اشاره کنیم
که موفقیت انتقادی فیلم در دوره معاصر چندان ربطی به استقبال اولیه منتقدان از آن ندارد
چرا که در آن دوران نگاه یکسره تحسینآمیزی نسبت به این اثر سینمایی وجود نداشت. در
واقع گرچه بعضی نقدها خلاقیت فیلم را ستودند اما بسیاریشان روی نقاط ضعف اثر دست گذاشته
بودند. نگاهی که به نظر میرسد با گذر زمان به سوی نقدهای مثبت و شیفتگی بیشتر تغییر
کرد.
۲۵- جنگیر (The
Exorcist)
کارگردان: ویلیام فریدکین
بازیگران: الن برستین، ماکس فون سیدو، جیسون
میلر
تاریخ اکران: ۱۹۷۳
تقریبا نیم قرن پس از اکران، باید «جنگیر»
را هنوز یکی از ترسناکترین فیلمهای تاریخ سینما در نظر گرفت. شاید مهمترین دلیلی
که فیلم را چنین ماندگار کرد تضاد عمیقی بود که میان دختری معصوم و اهریمن پلیدی که
روح او را تسخیر کرده وجود داشت. یکی از شناختهشدهترین و مشهورترین آثار
ژانر وحشت که توسط ویلیام فریدکین کارگردانی شده است فضایی فراطبیعی دارد و داستان
دختری است که دچار تشنج و بیماری شده؛ بعد از بینتیجه بودن درمانهای معمول مشخص میشود
شیطان بدن دختر را تسخیر کرده است.
اولین قسمت از مجموعه جنگیر براساس رمان
مشهور و پرفروش ویلیام پیتر بلتی ساخته شد؛ بلتی خود فیلمنامه این اثر سینمایی را
هم به رشته تحریر درآورد و بابتش جایزه اسکار گرفت. فیلم فروشی خیرهکننده داشت و گرچه
منتقدان دربارهاش نگاهی یکدست نداشتند اما استقبال مخاطبان به حدی بود که صفهای
طولانی برای تماشای آن تشکیل شده بود. جنگیر که با بودجه ۱۲ میلیون دلاری ساخته شده
بود در نهایت ۴۴۱ میلیون دلار فروخت.
تاثیرات فرهنگی فیلم و گفتوگوهای انتقادی
مختلف پیرامون آن باعث شد جنگیر به اولین فیلم ترسناکی تبدیل شود که نامزد جایزه اسکار
بهترین فیلم شد؛ البته این تنها یکی از ۱۰ جایزهای بود که فیلم برای دریافت آن نامزد
شده بود. جنگیر تا زمان اکران فیلم سینمایی «آن» (It) در سال ۲۰۱۷، به عنوان پرفروشترین فیلم ترسناک با درجهبندی R
رکورددار بود.
۲۶- فارغالتحصیل (The
Graduate)
کارگردان: مایک نیکولز
بازیگران: آن بنکرافت، داستین هافمن، کاترین
راس
تاریخ اکران: ۱۹۶۷
احتمالا «فارغالتحصیل» را باید معروفترین
اثر مایک نیکولز در نظر بگیریم حتی اگر بهترین فیلم او نباشد. یک کمدی رمانتیک اقتباسشده
از رمانی به همین نام نوشته چارلز وب. فیلم داستان یک جوان ۲۱ ساله که اخیرا از
کالج فارغالتحصیل شده را روایت میکند؛ جوانی که هدف روشنی در زندگی ندارد و با زنی
مسنتر از خود وارد یک رابطه عاطفی شده.
فارغالتحصیل یک موفقیت تجاری و انتقادی گسترده
برای مایک نیکولز در پی داشت. فیلم پرفروشترین اثر سال ۱۹۶۷ در سطح جهان شد و در عین
حال با بودجه ۳ میلیون دلاری حدود ۱۰۵ میلیون دلار فروخت که نشان میدهد یک پروژه به
شدت سودآور بوده است. در عین حال فارغالتحصیل نامزد هفت جایزه اسکار بود (از بین آنها
اسکار بهترین کارگردانی را گرفت) و در مجموع با رضایت منتقدان همراه شد. فیلم نیکولز از آن دست آثاری بود که در فرهنگ
عامه اثر گذاشت و نشانههای مربوط به آن را حتی در آثار سینمایی و تلویزیونی دیگر نیز
میتوان سراغ گرفت. در واقع به سادگی میشود ادعا کرد این اثر سینمایی یکی از بزرگترین
و مشهورترین فیلمهای آمریکایی تاریخ هالیوود است.
برگرفته از پامپا.